نقد فیلم Green Book
مصالحه»
مردی پایین نشین، بدزبان، نیمهیاغی، حراف، شکمو و فرصتطلب به سبب نیاز مالی ناگزیر به همکاری و همسفری با مردی بالانشین، ادیب، سخنور، ساکت و نوازندهای – ظاهرا - نابغه میشود. همین تضادهای رفتاری و اجتماعی، میانهی سفر را پر میکند از خرده لحظاتی ناب و گاها کمدی که این دو را به یکدیگر – فقط و فقط - عادت دهد و در انتها عادتِ به خوش نشستهی این دو، بازنمودی از عادت مایِ مخاطب به آنهاست. همین ساده پردازیِ قصه و اجزای آن است که حداقل تماشای فیلم را برایمان کسلکننده نمیکند. فقط ایضا اگر به همین میزان سرگرمی بسنده کنیم و نه بیشتر، نقد همینجا تمام میشود و شما را به سلامت، اما خب بدبختانه همه چیز به همین سادگی نیست. فیلم اصرار زیادی دارد بر ستایش مضمون ایستادگی و شرافت» در مقابل نژادپرستی – که این روزها مضمونی است نخنما شده و آشنا - و ناگاه دیالوگ همه چیز به نبوغ نیست، برای تغییر قلب آدمها به شجاعت نیاز است» از دهان شخصیت بیرون میزند و خلاصه این ناخنک زدن به شعارهای آب نکشیده سبب میشود تا فیلم بخواهد آن را جدی بگیریم اما کجفهمی و گاه نفهمی در اجرای این خرده پیرنگهاست که فیلم را بدجوری زمینگیر میکند.
نقد فیلم Roma
س الکن»
نوشتن درباره فیلمی مانند رما واقعا دشوار است و حتی بیاغراق، کم از خودآزاری نیست؛ اثری که دوربینش منفعل است و عاجز از بیان احوالات، افت و خیز احساسات و خدایی ناکرده تحریک اندکی سمپاتی؛ و در این میان فقدان قصه – فیلمنامه بماند – تابآوری مخاطب را در پیگیری فیلم بیش از هر چیزی سختتر میکند. واقعا میتوان سی دقیقه از ابتدای فیلم را برداشت و تغییری حس نکرد، حس نکرد در پیگیری چه» هستیم، کجا» هستیم، یا اصلا کِی» هستیم. فیلم نه هویت دارد و نه جغرافیا، زمان و مکان که ابدا. پس نوشتن برای این همه سوال و پوچی چه سود؟ فیلم در عوض دوربینی دارد ایستا که گویا محل مناقشه است و عدهای از این ایستاییِ بیتمهید، زبان تشویق باز میکنند.
مقاله تناقض بازی روایی مرتبط با یکی از مهمترین مباحث مطالعات بازی» است. این اصطلاح اولین بار توسط کلینک هاکینگ در سال 2007 در نقدی که به بازی بایوشاک» وارد شد، به یک تناقض میان ساحت روایی بازی (Narrative) و ساحت گیمپلی (Ludic) بازی اشاره میکند و او نام این مشکل را Ludonarrative Dissonance میگذارد که در من در این مقاله آن را به تناقض بازی روایی» ترجمه کردم. امیدوارم ترجمه این اصطلاح بسیار مهم، کمکی هرچند اندک به دامنه لغات حوزه نقد بازی» کرده باشد.
مقاله تناقض بازی روایی» را در
این نقد توسط یاشار گروسیان در رومه
آرمان به چاپ رسیده است. برای مطالعه نقد میتوانید به
نقد فیلم متری شش و نیم
خاکستری نمایی»
کدام جشنواره؟
خاطرم نیست چند بار اما گفته بودم و میگویم که ویدئوگیم همچون دیگر مدیومها زمانی رسانه و تجاری شد که ابتدا ساختارش پی ریزی شد. خارج از ایران، ویدئوگیم در ساختاری پیش میرود که تکلیف صنعت، تجارت، فرهنگ و رسانهاش معین است و سپس یک رویداد یا مراسم برگزار میشود که ویترین کلِ ویدئوگیمِ آن کشور است. در اینجا اما ماجرا گویا برعکس است. ما ابتدا دک و پزمان را به یک مراسم میبندیم تا هر چه باشکوهتر برگزار شود – که در آخر هم نمیشود - بی آنکه پشت آن خبری از صنعت یا تجارت یا فرهنگش باشد. آنجا (خارج از ایران) ما صنعتِ ویدئوگیم داریم، تجارتِ ویدئوگیم داریم، فرهنگ و رسانهیِ ویدئوگیم هم داریم و خروجی اینها میشود جشنواره یا مراسم یا هر رویداد دیگری. در حقیقت رویدادهایی که برگزار میشوند از پسِ اینها برمیآید و نه پیش از آنها. آنجا چون صنعت، فرهنگ، رسانه ویدئوگیم هست، میگویند که مراسم و جشنوارهای هم هست تا اینها را بنماید اما اینجا ما میگوییم جشنواره و مراسمِ ویدئوگیم داریم پس باور کنید که صنعت، تجارت و فرهنگش هم داریم، داریم؟!
اغلب بازیهای مدرن بازیکن را در موقعیتهایی قرار میدهند که همیشه احساس
امنیت» داشته باشد و هرگز با چالش یا خطری جدی رو به رو نشود. آیا این
احساس امنیت وما چیز خوبی است؟ مقالهای تحت عنوان نگاهی به مفهوم امنیت بازیکن در بازیهای ویدیویی » در سایت
دو نقد نوشتم بر فیلم مارموز جدیدترین اثر کمال تبریزی؛ یکی نقدی است کوتاه که در
لینک نقدها به سایتهای اصلی:
نقدی نوشتم بسیار مختصر و فشرده بر فیلم همه میدانند» آخرین ساخته اصفر فرهادی با عنوان مسئله هراس» که در تاریخ 1397/9/15 در رومه آرمان به چاپ رسیده است. این نقد را میتوانید از طریق
درباره این سایت